سخن علما

آیت الله العظمی بهجت(قدس سره):هیچ ذکری بالاترومهمترازعزم پیوسته وهمیشگی برترک گناه نیست،یعنی تصمیم داشته باشیداگرخداوندصدسال هم به شماعمرداد،حتی یک گناه نکنید،همچنان که اگرصدسال عمرکنید،حاضرنخواهیدشدیک بارته استکانی زهربنوشید.
حقیقت وواقع گناه هم،زهروسم است.

متن اصلی

شخصیت چیست؟
برای کلمه ی (شخصیت)که درصحبتهای روزانه خودآنهارازیاداستعمال میکنیم تعبیرهای مختلفی وجودداردمعنای معمولی آن عبارت است از انچه که یک شخص درزمان سابق بوده،درحال است وانچه درآینده خواهدبودولکن درفن روانشناسی عبارت است ازکلیه چیزهایی که وجودفردی راتشکیل می دهدازقبیل دست وپاومغزوقلب واستخوان واعصاب وفکروکلیه احساسات شخص مثل عشق ونفرت ومحبت وقدرت وضعف حافظه وقوه دراکه و…ولی این دوتعبیربرای شخصیت اشکال بزرگی داردئآن اینکه بنابرهردوتعبیرفکروبدن(روح وجسم)جداومجزاازهم فرض شده است به طوری که هیچ یک ازفکروبدن دریکدیگرتاثیرمتقابل ندارنددرحالی که درعلم طب ثلبت شده است که وضع فکری یک فردبه توسط رشته های بسیارقوی باوضع بدنی انسان ارتباط کامل داشته وتمام فعالیت های بدن تحت تاثیروضع فکری می باشند.
روانشناسان شخصیت انسان رابه سه قسمت متمایز(قسمت ناخودآگاه-قسمت خودآگاه ووجدان)تقسیم کرده اندوخویشتن شناسی رابرروی این سه پایه قرارداده اند.
خوداگاه عبارت است ازان قسمت فعالیت فکری -خویشتن شناسی تالیف دکتر(ویلیام سبی مینجر)آمریکایی ترجمه هوشنگ مستوفی درتاریخ 1333شمسی
مااست که ازوجودآنهاآگاهیم وناخودآگاه عبارت است از آن قسمت ازفعالیت فکری مااست که بدون اراده واطلاع ،انجام یافته کاملاازکنترل انسان خارج است.
وجدان عبارت است ازنیرویی است دردرون انسان که دراثرتعالیم وتکالیف موجوددراجتماع وباملاحظه نمونه های خوب وبدی که به افرادآموخته میشود تشکیل میگرددوازمهمترین اجزاءشخصیت انسان به شمارمی رود.
وظیفه ی این نیروی عظیم درونی جلوگیری ازارتکاب اعمال زشت وناشایست میباشد.
وجدان چون پاسبان مقتدروباوفایی است که درمسیرآرزوهاوآمال قسمت ناخودآگاه که بافشارزیادی میخواهندابرازوجودنمایندبه مقاومت پرداخته مانع اظهاروجودبرخی ازآرزوهای ناخودآگاه که به حال اجتماع باشخص مضراست می گردد.
این آرزوهای رانده شده دوباره به منبع اصلی خود(وادی ناخودآگاه)بازگشت می نمایندوگاهی اوقات این ارزوهاواحساسات درونی رانده شده به صورت رفتارهای غیرارادی ازقبیل عشق ومحبت ونفرت و…درافرادبروزمیکنند.مساله ی مهم واساسی دراین مرحله این است که وجدان انسان ها یعنی آن پاسبان مقتدروباوفادربرابرشهوات وتمایلات قوای نفسانی که عامل اصلی انحراف انسان هامی باشندمغلوب واقع نشودوچون چراغ روشن ،صفحه ی دل وقلب انسان هاراتااعماق آن روشن وزنده نگه دارد.ودراین مرحله است که اسلام ازطریق ارشادوراهنمایی وتقویت وجدان به کمک آن می آیدتاوجدان بتوانددربرابرقوای غضبیه وشهویه وسایرتمایلات نفسانی منحرف کننده مقاومت کند.
وطریق مقاومت انسان دربرابرعوامل گناه وانحراف تنهاوقتی است که حالت تقواوترس ازخداوایمان کامل نسبت به اودراعماق روح هرانسانی وجودداشته باشداین جااست که نقش سازنده تقوادررشدشخصیت انسان به خوبی اشکارمی گردد.
حال باید دید این حالت بازدارنده ازانحراف درباطن انسان هابه نام تقواچیست؟ودیدگاه اسلام وقران درباره ان کدام است؟

 

متن اصلی

نقش تقوادررشدشخصیت انسان
این حقیقت مسلم است که مشکلات وناراحتیها وناکامیهای روحی درجهان،بخصوص درجهان غرب دراثرزندگانی ماشینی روبه زایدگذارده است،آمارهای موجودبازگوی این حقیقت میباشد ونیزمطالعه درحالات گناهکاران وحتی اعتراف آنان درپاره یی اوقات این حقیقت رانیز روشن می سازدکه ضمیراکثراین افراد(یعنی خیانتگران ومبتلایان به بیماری های روحی)دردوران طفولیت مثل آسمان صاف بوده،سرکشی نداشته ولی به مرورزمان دراثرنبودن راهنمایان دلسوزوتمرکزانحرافهای قوای روحی وتاثیرروابط خارجی محیط،ناپاک وتیره وتبدیل به یک عناصرخطرناک شده اندوازهمه مهمترفقدان راهنمایان فرهنگی درمحیط خانواده وخارج خانواده وعدم کنترل عوامل انحراف درمسیرفضیلت وتقوا،بالاترین مصیبتی است که حیات اجتماعی وترقیات روز افزون اجتماع رادرجنبه های مختلف علم وصنعت تهدیدمی نماید.
راهنمایان فاسدوبی دین وبی تقواقادرندچنان زیانهای غیرقابل جبرانی بترآورند که عملااکثرافرادفعال مملکت یعنی سرمایه های پرارزش کشوررابه عده بی افراد ضعیف ووامانده تبدبل کنندوافرادبی شخصیت تحویل جامعه دهند.ازاین رواست که نقش تقوا دررشدشخصیت هاوتکامل اهمیت واقعی خودراپیدامیکند.
برای اینکه خوانندگان اهمیت تقوارادرتبیین شخصیت وتکامل آن به خوبی بدانندلازم است دیدگاه اسلام درمساله تقواوشخصیت والای انسان وتاثیرتقوادرتکامل شخصیت باتوجه به متون معتبراسلامی (قران وسخنان پیشوایان اسلام)وبطورکلی نظراسلام ووحی دراین باره موردتحلیل وبررسی قرارمیگیرد.
برای این کارلازم است قبلامعنای شخصیت واجزاءمتشکله آن بیان شودوسچس تقوا ونشانه های ان وعوامل |یدایش تقوا ومسائل مربوطه به تقواازدیدگاه قران واخبارواحادیث معتبراسلامی بازگوگرددتاابعادگوناگون مساله ی،تبیین وروشن گردد.

 

متن اصلی

چکیده
یکی ازمشکلات مهم درجهان ماشینی امروز،بخصوص درجهان غرب،عدم کنترل عوامل انحراف وفقدان راهنمایان فرهنگی وسقوط شخصیت والای انسانی است ازاین رونقش شخصیتها وتکامل آنها وجلوگیری ازانحراف روحی اهمیت خودرایافته وبه عنوان درمان اصلی برای اصلاح ساختارانسانهامطرح میگردد.
ازاین رو،دراین مقاله نظراسلام وکلام وحی به طوردقیق وگسترده وجامع الاطراف پیرامون تقوادرمسائل زیرموردتحقیق وبررسی قرارمیگیرد.
تقواوشخصیت والای انسان وتاثیرتقوا درتکامل شخصیت انسان هاباتوجه به متون معتبراسلامی-معنای تقواازدیدگاه قرآن ومراتب تقواواقسام آن وعوامل پیدایش تقوادرقرآن ودرگفتارپیشوایان اسلام وآثارفردی واجتماعی تقواوامتیازات خانوادگی وقبیله ای -تقوا ومفاومت وغیراینهاازمسائلی درمعرفی تقواازدیدگاه اسلام میتواندموردبحث قرارگیرد.

 

متن اصلی

 

ازآنچهدراطراف تقواگفته شدتااندازه ای میتوان معناوحقیقت تقواراازنظراسلام دانست.شهیدمطهری می گوید:تقوای دینی والهی یعنی اینکه انسان خودراازنظردین واصولی که دین درزندگی معین کرده"خطاوگناه وپلیدی وزشتی شناخته شده،حفظ وصیانت کندومرتکب انهانشود،چیزی که هست حفظ وصیانت خودراازگناه که نامش"تقوا"است به دوشکل ودونوع تقوامیتوانیم داشته باشیمتقوایی که ضعف است وتقوایی قوت است.
نوع اول اینکه انسان برای اینکه خودرا ازآلودگی های معاصی حفظ کندازموجبات آنهافرارمی کندوخودراهمیشه ازمحیط گناه دورنگه میدارد،شبیه کسی است که برای رعایت حفظ الصحه خود کوشش می کندخودراازمحیط مرض ومیکروب وازموجباتانتقال بیماری دورنگه دارد.
نوع دوم اینکه درروح خودحالت وقوتی به وجودمی آورد که به اومصونیت روحی واخلاقی می دهد که اگرفرضادرمحیطی قراربگیردکه وسایل وموجبات گناه ومعصیت فراهم شده آن حالت وملکه ی روحی اوراحفظ می کند و مانع می شودکه آلودگی پیداکندلازمه ی اینکه انسان حیات علمی وانسانی داشته باشداین است که تابع اصول معینی باشدولازمه ی اینکه انسان ازاصول معینی پیروی کنداین است که اموری که باهواوهوس اوموافق است ولی باهدف اوواصول زندگانی اومنافات داردپرهیزولی لازمه ی همه ی اینهااین نیست که انسان اجتنابکاری ازمحیط واجتماع راپیشه سازد.راه بهتر وعالیتراین است که انسان درروح خودملکه وحالت مصونیتی ایجادکندکه درآن حالت ،حافظ ونگه داراوباشد.
مرتضی مطهری ،ده گفتار،ص23،چاپ28،

.

ازآنچهدراطراف تقواگفته شدتااندازه ای میتوان معناوحقیقت تقواراازنظراسلام دانست.شهیدمطهری می گوید:تقوای دینی والهی یعنی اینکه انسان خودراازنظردین واصولی که دین درزندگی معین کرده"خطاوگناه وپلیدی وزشتی شناخته شده،حفظ وصیانت کندومرتکب انهانشود،چیزی که هست حفظ وصیانت خودراازگناه که نامش"تقوا"است به دوشکل ودونوع تقوامیتوانیم داشته باشیمتقوایی که ضعف است وتقوایی قوت است.
نوع اول اینکه انسان برای اینکه خودرا ازآلودگی های معاصی حفظ کندازموجبات آنهافرارمی کندوخودراهمیشه ازمحیط گناه دورنگه میدارد،شبیه کسی است که برای رعایت حفظ الصحه خود کوشش می کندخودراازمحیط مرض ومیکروب وازموجباتانتقال بیماری دورنگه دارد.
نوع دوم اینکه درروح خودحالت وقوتی به وجودمی آورد که به اومصونیت روحی واخلاقی می دهد که اگرفرضادرمحیطی قراربگیردکه وسایل وموجبات گناه ومعصیت فراهم شده آن حالت وملکه ی روحی اوراحفظ می کند و مانع می شودکه آلودگی پیداکندلازمه ی اینکه انسان حیات علمی وانسانی داشته باشداین است که تابع اصول معینی باشدولازمه ی اینکه انسان ازاصول معینی پیروی کنداین است که اموری که باهواوهوس اوموافق است ولی باهدف اوواصول زندگانی اومنافات داردپرهیزولی لازمه ی همه ی اینهااین نیست که انسان اجتنابکاری ازمحیط واجتماع راپیشه سازد.راه بهتر وعالیتراین است که انسان درروح خودملکه وحالت مصونیتی ایجادکندکه درآن حالت ،حافظ ونگه داراوباشد.
مرتضی مطهری ،ده گفتار،ص23،چاپ28،

.